تفکرات سه بعدی

بریده هایی از درگیری های ذهنی خودم با خودم و جامعه + علایق + بقیه این چیزا

تفکرات سه بعدی

بریده هایی از درگیری های ذهنی خودم با خودم و جامعه + علایق + بقیه این چیزا

پنج فرصت برای عاشقی

فرصت اول:

چیزی را می خواهم بنشانم بر لبانت

که نامش را نمی توانم بیاورم بر لب

هر چند بر لبانم بوده پیوسته

و بهار هر سال..............اینطور می رسد

                                      به ما

    با پایی که پیش گذاشته

    و دستی که پس می کشد....

 

فرصت دوم:

    اگر از نو بخواهم برویانم دشت را

    تو می رویی

    و اگر نباشی تو

    میدانم که نمی رویند حتی انبوه موهایم

   بعد از آنکه احساس کرده اند

   لمس دستان تو را

    بر لمس پریشان اندامشان......

 

فرصت سوم:

    جدا نمی شوم از تو

     زیرا می شکند سفر

    آن نهال کوچکی را که در من کاشته ای

    پیاده هم اما نمی آیم به سویت

    به این خاطر که می دانم

    زود عوض می شود فصل چشمانت

    همیشه

    و من آنقدر تشنه هستم که

   بگیرد همین تغییر کوچک زیبا هم

    جانم را......

 

فرصت چهارم:

    می گذارم کنار

     آن همه چیزهای زیبا را که داشته ام در خاطر

     و تنها به لباسهای تو قانع می شوم

     وقتی باد آنطور می لرزاندشان

     بر بند رخت......

 

فرصت پنجم:

     حالا ممکن هست همه چیز

     مرگ در یک روز بارانی

      اتهام دزدی........قتل

     یا شرکت در اندوه یالهای آن اسب

     که چهار نعل می تازد در دشت

     اما اینکه باز کنم پنجره را

     و تو هنوز پرده را نزده باشی کنار

     پناه بر خدا

      بعید می دانم امکان داشته باشد....

 

کوته نوشت ۱

امروز برای تو تلفن زدم و کلی دلداریت دادم که هیچ اتفاقی نمی افته. ولی می دونم که حرفم رو باور نکردی