تفکرات سه بعدی

بریده هایی از درگیری های ذهنی خودم با خودم و جامعه + علایق + بقیه این چیزا

تفکرات سه بعدی

بریده هایی از درگیری های ذهنی خودم با خودم و جامعه + علایق + بقیه این چیزا

واقعیت

شعر زیر رو به دوستی تقدیم میکنم که همواره به فکر دیگرانه و در صدد رفع مشکلات اونا بر میادولی دیگرون همیشه بر خلاف کمکی که بهشون شده باهاش رفتار میکنند و اسباب ناراحتیش رو فراهم میکنند. فکر میکنم شعر زیر گویا تر از هر حرفی باشه.
 
من نگویم ترک آیین مروت کن ولی
این فضیلت با تو خلق سفله را دشمن کند

تار وپودش را ز کین توزی همی خواهند سوخت
هر که همچون شمع بزم دیگران روشن کند

گفت با صاحبدلی مردی که به همام در نهفت
قصد دارد تا به تیغت سر جدا از تن کند

نیکمردش گفت باور نایدم این گفته ز آنک
من باو نیکی نکردم تا بدی با من کند

میکنند از دشمنی نا دوستان با دوستان
آنچه آتش با گیاه و برق با خرمن کند

دور شو زین مردم نا اهل دور از مردمی
 دیو گردد هر که آمیزش به اهریمن کند 
 
منزلت خواهی مکان در کنج تنهایی گزین
گنج گوهر بین که در ویرانه ها مسکن کند
رهی معیری

من

فریادی می کشم از ورای وجود ناراضیم تا درد ..... را که از نبود ویژگیها و زیبایی هایی که خداوند به من نداده و من با تلاش خودم ویژگی های دیگری را برای خودم خریده ام تا کمبود ها را مخفی سازم.دیگر از نداشتن و نبودن چون دیگران خسته ام.

خدا!!! خودت را در آن دنیا برای پاسخ دادن به من آماده کن!

پا نوشت:
جای خالی را با کلمه مناسب پر کنید !!

داستانهای من و خدا

زندگی را بر سر در خانه ام گذاشتم و تنها به جستجوی کمال آمدم. و سالها عشق را فراموش کردم. وقتی به در خانه خدا رسیدم به من گفت: آمدی ؟ گفتم آری . پاک پاک. عشق را فراموش کردم. و زندگی را کنار گذاشتم.
فریاد بر آمد آنکه  خاموش!!!!!