تفکرات سه بعدی

بریده هایی از درگیری های ذهنی خودم با خودم و جامعه + علایق + بقیه این چیزا

تفکرات سه بعدی

بریده هایی از درگیری های ذهنی خودم با خودم و جامعه + علایق + بقیه این چیزا

متن

سخت نگیر کوچولو!

زندگی همینه دیگه ... یه معادله دو مجهولی، بینهایت جواب

یه جنگ قدیمی و ادامه دار به طول تاریخ و عرض صفر ...

بین آدمایی که فکر میکنند فقط جوابایی که خودشون پیدا کردند درسته.

می دونی کوچولو ... هر چی به نور نزدیک تر بشی سایت بزرگتر میشه ...

بعضی وقتا لیوانی که تا سر پر خالی دیده میشه ...

همه اونایی که رانندگیشون خوبه لزوما راه ها رو خوب بلد نیستند.

گاهی حق با صدایی که بلند تره...

تا وقتی که پوستت رو نشکستی بزرگ نمی شی.

بازی از کمیتها نرده ای هستند و بعضی ها برداری ...

نمی تونی با هم جمع و تفریقشون کنی .

ببین کوچولو ...

میدونم اینارو میدونی... میدونم درد تو از این چیزا نیست.

میدونم کوچولو آدم بعضی وقتا دلش میگیره ...

وقتی دلش گرفت دنبال یه شونه میگرده برای تکیه دادن

وقتی شونه پیدا نکرد یاد میگیره اشکاشو با استینش پاک کنه.

یه پیرهن آستین کوتاه برات خریدم...

که این رو هم ترک کنی.! پاشو بیا بپوش ببینم.

-----------------------------------------------

پانوشت:

یادم نمیاد این متن رو کی واسم فرستاد یا از کجا خوندم!

حالا می فهمم چرا بابام همیشه میگفت: " تو باید پیرهن آستین بلند بپوشی."

فکر میکنم یه شونه ای رو پیدا کردم !!!

نظرات 3 + ارسال نظر
مسی جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:54 ب.ظ http://masi.tk

سلام .. خوش به حالت به خاطر شونه ای که داری . گرچه اگر من اونم داشتم بازم خوش به حالم نبود و خیلی مرثی بابت شعر قبلیت .. خیلی کمک کرد و لی عزیزم تارو پود منو اینجوری بافتند ... مهم لذت بردنه من از بدی دیدن در مقابل نیکی کردنم هم لذت می برم ( منو حالا چه شعر رو به خودم گرفتم ) حالا به هر حال ... خیلی موفق باشی

شعر چه قابلی داره خدا کنه ما بتونیم واسه یو کاری بکنیم. قبلا خیلی بیشتر از اینا به من کمک کردی. هیچ وقت فرا موشم نمیشه.
راستی مرثی؟

صبا شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:20 ق.ظ

نوشتن می تواند انگیزه های مختلف داشته باشد

می نویسی و هی غُر می زنی. با این کار عقده های دلت خالی می شود

می نویسی چون کسی را نداری که با او هم سخن باشی. با این کار سخن گفتن را فراموش نمی کنی

می نویسی تا بگویی که هستی و هستی ی خودت را به رُخِ دیگران بکشی

می نویسی چون نوشتن به تو یه جور خوش دلی می دهد که فهمیدنش سخت است و بیان کردنش سخت تر

می نویسی تا فارسی نوشتن را فراموش نکنی

می نویسی چون خیلی ها می نویسند٫ پس تو هم باید بنویسی

ممنون که سر زدی خیلی خوشحال شدم. منتظر پست بعدی باش.

مونلایت۰۹۰۸۲۴ یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:59 ب.ظ

فکر کنم لازم نباشه برای اینکه کسی نشون بده که پوستشو شکسته و بزرگ شده و خیلی چیزها رو تحمل کرده رفتار سختی داشته باشه .رفتار ملایم خیلی چیزها رو واضح تر و بهتر نشون می ده.نظر شما چیه دوست بزرگ.مثل اردک باش ظاهری اروم داره اما زیر اب که می ره با سرعت پا می زنه.دوست بزرگ دیوانه باش.دیوانه ی گفتگو دیوانه ی زندگی دیوانه ی نجات یافتن............................
با وجود همه ی این حرفا خیلی قبولت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد