تفکرات سه بعدی

بریده هایی از درگیری های ذهنی خودم با خودم و جامعه + علایق + بقیه این چیزا

تفکرات سه بعدی

بریده هایی از درگیری های ذهنی خودم با خودم و جامعه + علایق + بقیه این چیزا

گاو

متن زیر رو چند سال پیش توی اینترنت و دیدم. چند روز تصادفا پیداش کردم. گذاشتم اینجا تا شما هم بی نصیب نمونید.

سوسیالیسم : دو گاو دارید. یکی را نگه میدارید. دیگری را به همسایه خود می دهید.

کمونیسم : دو گاو دارید. دولت هر دوی آنها را میگیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند.

فاشیسم : دو گاو دارید. شیر را به دولت میدهید. دولت آن را به شما میفروشد.

کاپیتالیسم : دو گاو دارید. هر دوی آنها را میدوشید. شیرها را بر زمین میریزید تا قیمتها همچنان بالا بماند.

نازیسم : دو گاو دارید. دولت به سوی شما تیراندازی میکند و هر دو گاو را می گیرد.

انارشیسم : دو گاو دارید. گاوها شما را میکشند و همدیگر را می دوشند.

سادیسم : دو گاو دارید. به هردوی انها تیراندازی میکنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می اندازید.


اپارتاید : دو گاو دارید. شیر گاو سیاه را به گاو سفید میدهید ولی گاو سفید را نمی دوشید.

دولت مرفه : دو گاو دارید. آنها را میدوشید بعد شیرشان را به خودشان میدهید تا بنو شند.

بوروکراسی : دو گاو دارید. برای تهیه شناسنامه آنها هفده فرم را در سه نسخه پر میکید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید.

سازمان ملل : دو گاو دارید. فرانسه شما را از دوشیدن آنها وتو میکند.امریکا و انگلیس گاوها را از شیر دادن به شما وتو میکنند.نیوزلند رای ممتنع می دهد.

ایده الیسم : دو گاو دارید. ازدواج میکنید. همسر شما آنها را می دوشد.

رئالیسم : دو گاو دارید. ازدواج میکنید. اما هنوز خودتان آنها را می دوشید.

متحجریسم : دو گاو دارید. زشت است شیر گاو ماده را بدوشید.

فمینیسم : دو گاو دارید. حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید.

پلورالیسم : دو گاو نر و ماده دارید. از هرکدام شیر بدوشید فرقی نمی کند.

لیبرالیسم : دو گاو دارید. آنها را نمیدوشید چون آزادیشان محدود می شود.

دموکراسی مطلق : دو گاو دارید. از همسایه ها رای میگیرید که آنها را بدوشید یا نه.

سکولاریسم : دو گاو دارید. پس به خدا نیازی نیست.

 

پ. ن -----------------------------------------------------------

با تشکر از تمامی دوستانی که با نظراتشون در پست قبلی ما رو شرمنده کردند. و باعث شدند که بازم بنویسم.

اگر میبینید که از خودم چیزی نمی نویسم به خاطر این هست که خیلی سرم شولوغ شده. ( باید برم آرایشگاه)

سیب سرخ ...

تو به من خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه ی همسایه

سیب را دزدیده ام

 

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلوده به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

 

تو رفتی و هنوز

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گامهای تو تکرار کنان

میدهد آزارم و من اندیشه کنان

غرق این پندارم که چرا

خانه کوچک ما سیب نداشت

خانه کوچک ما سیب نداشت

خانه کوچک ما سیب نداشت

خانه کوچک ما سیب نداشت

(شاعر را نمی شناسم)

 

 

هدیه ای به من

اگر اشتباه نکنم سیزدهم اسفند بود که یکی از دوستان هدیه ای به من داد. هر چند هیچ گاه نفهمیدم که مناسبت این هدیه چی بوده؟ اون هدیه کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد اثر پائولو کوئلیو بود. ولی تفاوتی که بادیگر هدیه ها داشت این بود که جای جای این کتاب و زیر خیلی از جمله ها خط کشیده شده بود. و در ابتدای این کتاب جملاتی نوشته شده بود.

ابتدای کتاب

2/11/84

5/5 عصر

و در صفحه ای که پائولو کوئلیو امضا کرده این نوشته دیده میشود

... تقدیمی ...

به پاس همه خوبیها و بدیهایت

ارادتمند: صبا

در چند صفحه بعد

تا نیمه راه را، من تنهایی رفتم

باقی را ...

تو تنهایی.

از این پس در جای جای کتاب زیر جمله هایی خط کشیده شده که مجموع این جملات داستانی را تعریف میکند. خودتان بخوانید!

صادق باشیم

زن ها – وقتی خودشان را میکشند- روش های شاعرانه تری انتخاب می کنند

زندگی، همواره انتظار برای فرا رسیدن لحظه صحیح عمل است.

خداحافظی با آنچه مردم زندگی میخوانند.

خسته از اینکه نمیدانست با اندک زمانی که برایش مانده،چه کند.

هیچ کس، در هیچ جای جهان ، مقاله اش را با این پرسش آغاز نمیکند که قله اورست کجاست؟ حتی اگر هرگز به آنجا نرفته باشد.

لحظه طنز ناب

شاید لازم نباشد بمیرد

برای بازگشت خیلی دیر بود.

احساس کرده بود در هوا راه می رود،

یکنواخت

احساس عجز

اخرین تجربه زندگی

بر خلاف بسیاری از مردم

پیروزی کمی هم نبود

آزادی مطلق. فراموشی ابدی.

انسان برای بقا می جنگد، نه برای تسلیم.

اما نتیجه آن فاجعه آفرین بوده.

و اصلا نمی دانست دارد می میرد.

مرد جوان لبخند زد. ورونیکا هم لبخند زد ...

این مرد جوان منم؟

برای آخرین بار

از آنچه چشمهایش می توانست ببیند و گوشهایش می توانست بشنود، شاد بود.

تمامی اصالت خود را از دست می دادند.

احوال دل

خواهی که روشنت شود احوال سر عشق

از شمع پرس قصه، ز باد صبا مپرس

 

هیچ آگهی ز عالم درویشیش نبود

آنکس که با تو گفت که درویش را مپرس

 

از دلق پوش صومعه نقد طلب مجو

یعنی ز مفلسان،  سخن کیمیا مپرس

 

در دفتر طبیب خرد باب عشق نیست

ای دل به درد خو کن و نام دوا مپرس

 

نقش حقوق خدمت و اخلاص و بندگی

از لوح سینه محو کن و نام ما مپرس

 

ما قصه سکندر و دارا نخوانده ایم

از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس

 

حافظ رسید موسم گل، معرقت مخوان

دریاب نقد عمر و ز چون و چرا مپرس

دیدار

وقتی که بدن جولانگاه یک دست میشود،

نمیدانی که این حرکت ناموزن بر روی بدن در جهت ارضای نیازیست یا اغنای کنجکاوی از پس قرنها سکوت!

تمنای خواستن را می توان در چشمان پرسشگرش هنگام التماس نوک انگشتان از گونه هایت دید.

حرکت ناشیانه لب بر روی لبانت که حاکی از  اعتماد فراوانست در خالی کردن خود از هر گونه تکلف و غرور یا نشانی از بی تجربگی محض به لحاظ نخواستن!

استنشاق بوی بدنت که مانند آبشاری از بینی او به تمام وجودش سرازیر میشود. و این آبشار از پس سیراب کردن عطشش بر نمی آید و دوباره و دوباره  تو را ....

تولد من

به اطلاع تمامی ملت غیور می رساند که امروز روز تولد اینجانب میباشد. و پست قبلی مبنی بر اینکه روز تولدم بوده مجعول است. با سپاس.

به کوری چشم دشمنان

----

کسانی که در پست قبل نظراتی از قبیل خوب بود و قشنگ بود داده بودند منتظر عواقب کار خود باشند.

تناوب

خشونت، خشن، پول، قدرت، زندگی، زندگی، زندگی، من، عشق، فریاد، نفرت، اسلام، قرآن، خستگی، فریاد، نه، من، نمی تونم، تفاهم، تقدیر، پول، سیکل، سی پی یو، تنفر، سیستم عامل، درصد، کنکور، فوق لیسانس، پول، من، عشق، خشونت، شکنجه، سکس، تقوی، امام، ایران، صنم، ورق، فال، درد، کیبرد، هیچگاه، زوربا، کامنت، زندگی، سنگ قبر، وبلاگ، قمیشی، مانیتور، علی دشتی، دروغ، دروغ، بی سرزمین تر از باد، خودم، کاپتالیسم، زیبایی، رنگ، توهم، درد، توتم، شریعتی، صبا، شکار، دروغ، دختر عمو، ساسان، طراح نقشه ها، مغز متفکر، من، سی شارپ، کلاس، گیتار الکتریک، پول، امام خمینی، آب، برق،  نفت، دلار، طلا، بنزین، کارت هوشمند، بیمه، یارانه، من، حق من، حق من، بازم موبایلم قطع شد، تودیع، گیوتین، ساعت 12 نیمه شب = اکنت شبانه، ADSL، ایران، شکنجه، صنم، من، من، من، من، من، من، من، من، من، من، من، من، من، .......

---------------------------

از نوشتن نظراتی از قبیل:

   قشنگ بود، جذاب بود، به من هم سر بزن، وبلاگ قشنگی داری، و چیزایی که تو همه وبلاگ ها مینوسید..

جدا خوداری کنید در صورت مشاهده به شدت برخورد میگردد. از ما گفتن